مقاله 102

تهدیدات نوظهور تروریسم در افغانستان و پیامدهای ژئوپولیتیکی آن بر امنیت کشورهای همسایه و چین: بررسی تطبیقی با الگوی سوریه

چکیده:

تحولات اخیر در منطقه، به‌ویژه در افغانستان پس از بازگشت طالبان به قدرت، نمایانگر الگویی نگران‌کننده از رشد و ادغام گروه‌های جهادی فراملی در ساختارهای حکومتی و نظامی می‌باشد. با الهام از تجربه سوریه و بازی‌گردانی قدرت‌های بین‌المللی، به‌ویژه ایالات متحده آمریکا، شواهد متعددی حاکی از آغاز پروژه‌ای برای دمج، تجهیز و تقویت گروه‌های جهادی خارجی در ساختار نظامی طالبان وجود دارد. این پروژه می‌تواند به زودی زمینه‌ساز تهدیدات گسترده علیه ثبات سیاسی و امنیت ملی کشورهای همسایه افغانستان، از جمله چین، ایران، پاکستان، تاجیکستان و ازبکستان شود. مقاله حاضر با رویکرد تطبیقی و تحلیل داده‌های راهبردی، تلاش می‌کند تا زنگ خطر این سناریوی پیش‌رو را برای بازیگران منطقه‌ای به صدا درآورد و نسبت به سیاست تعامل منفعلانه با طالبان هشدار دهد.


مقدمه:


در پی خروج نیروهای ناتو از افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، تحولات امنیتی در منطقه وارد مرحله‌ای پیچیده و مبهم شده است. هرچند برخی کشورهای همسایه و قدرت‌های منطقه‌ای تلاش کرده‌اند با رویکردی عمل‌گرایانه وارد تعامل با طالبان شوند، اما نشانه‌هایی وجود دارد که این تعامل می‌تواند تهدیدات امنیتی بزرگی را در آینده نه‌چندان دور برای آنان به ارمغان آورد. الگوی رفتاری طالبان در همگرایی با گروه‌های تروریستی و جهادی خارجی، به‌ویژه اویغورها، چچن‌ها، ازبک‌ها و عرب‌ها، شباهت‌های زیادی با سناریویی دارد که پیش‌تر در سوریه به اجرا درآمده است.


۱. - الگوی سوریه: تجربه دمج جهادی‌ها در ساختار نظامی


در سال‌های اخیر، ایالات متحده آمریکا با طراحی سیاست‌هایی برای حفظ نفوذ در سوریه، به‌طور ضمنی با طرح رهبری جدید این کشور برای جذب هزاران جنگجوی خارجی پیشین در ساختار ارتش موافقت کرده است. بر اساس گزارش خبرگزاری رویترز (۱۲ خرداد ۱۴۰۳)، حدود ۳۵۰۰ جنگجوی خارجی، عمدتاً اویغورهای چینی و اتباع کشورهای همسایه سوریه، قرار است در یگان تازه‌تأسیس «لشکر ۸۴ ارتش سوریه» سازمان‌دهی شوند. این لشکر تلفیقی از نیروهای سوری و خارجی است و با تأیید ضمنی واشینگتن، در چارچوب ساختار نظامی رسمی ادغام خواهد شد.


توماس باراک، نماینده ویژه دولت آمریکا در امور سوریه، در واکنش به این طرح گفته است: «می‌توان گفت به شرط شفافیت، تفاهمی وجود دارد.» او همچنین افزوده است که حفظ این نیروها در قالب یک ساختار دولتی، بهتر از رهاسازی آن‌ها در فضای بی‌ساختار و بدون نظارت است.


۲. - روند مشابه در افغانستان: ادغام جهادی‌های خارجی در ساختار طالبان


شواهد میدانی، گزارش‌های منابع معتبر و تحلیل‌های راهبردی نشان می‌دهند که الگویی مشابه سوریه اکنون در افغانستان در حال پیاده‌سازی است. طالبان به‌تدریج اقدام به جذب و سازمان‌دهی نیروهای جهادی خارجی در قالب ساختارهای امنیتی و نظامی خود کرده‌اند. این گروه‌ها که عمدتاً از اتباع کشورهای چین (اویغورها)، ازبکستان، تاجیکستان، چچن، پاکستان و کشورهای عربی هستند، اکنون در ولایت‌های مختلف افغانستان مستقر شده‌اند و در برخی موارد حتی در رده‌های میانی و بالای فرماندهی قرار دارند.


تحلیل‌ها نشان می‌دهد که این پروژه نه‌تنها با سکوت، بلکه با حمایت پنهانی برخی قدرت‌های غربی، به‌ویژه ایالات متحده آمریکا، در حال انجام است. هدف اصلی این روند، تجهیز یک نیروی نیابتی فراملی در بستر افغانستان برای بهره‌برداری در زمان مقتضی جهت اعمال فشار بر قدرت‌های منطقه‌ای مانند چین و روسیه، و بی‌ثبات‌سازی نظام‌های مخالف غرب است.


۳. - پیامدهای احتمالی برای کشورهای همسایه افغانستان


در صورت تداوم این روند و غفلت کشورهای منطقه، آینده‌ای مشابه بحران سوریه می‌تواند در منطقه آسیای میانه و جنوب آسیا تکرار شود. پیامدهای احتمالی این سناریو عبارتند از:


الف) : تهدید مستقیم امنیت ملی چین


اویغورهای جدایی‌طلب که در ساختار طالبان جای می‌گیرند، می‌توانند به‌زودی به‌عنوان ابزاری برای بی‌ثبات‌سازی استان سین‌کیانگ چین به کار گرفته شوند.


ب) :نفوذ در آسیای میانه


گروه‌های جهادی ازبک، تاجیک و چچن، می‌توانند با تکیه بر مرزهای پرنفوذ افغانستان، اقدام به انجام عملیات‌های تروریستی در ازبکستان، تاجیکستان و سایر جمهوری‌های آسیای میانه کنند.


ج) :فشار بر ایران و پاکستان


ایران از دو مسیر غربی و شرقی خود در معرض تهدیدات جهادی قرار خواهد گرفت و پاکستان نیز در صورت انفجار مجدد خشونت مذهبی، ثبات داخلی خود را از دست خواهد داد.


د) : تغییرات در نظام‌های سیاسی


بر اساس تجربیات گذشته، ابزارسازی از گروه‌های نیابتی تروریستی، یکی از روش‌های آمریکا برای براندازی نظام‌های نامطلوب در منطقه بوده و این الگو ممکن است به‌صورت هدفمند علیه برخی حکومت‌های منطقه‌ای فعال شود.


۴. - سیاست تعامل یا انفعال؟ اشتباه استراتژیک منطقه


بسیاری از کشورهای منطقه، به‌ویژه چین، ایران و روسیه، در ماه‌های گذشته تلاش کرده‌اند با نگاهی عمل‌گرایانه وارد مذاکره و تعامل با طالبان شوند. اما این سیاست تعامل بدون شروط و عدم پیش‌شرط‌های امنیتی و حقوق بشری، اکنون در حال تبدیل‌شدن به یک اشتباه استراتژیک است. طالبان نه‌تنها تغییری در بنیان‌های فکری خود نداده‌اند، بلکه اکنون بستری را برای رشد تروریسم فراملی فراهم کرده‌اند که منافع منطقه را به‌شدت تهدید می‌کند.


نتیجه‌گیری و پیشنهادها


در شرایط کنونی، چشم‌پوشی از روندهای خطرناک در افغانستان برابر با بازی در میدان طراحی‌شده توسط غرب است. کشورهایی که تهدید جهادی‌های بین‌المللی را در بستر افغانستان جدی نگیرند، به‌زودی خود قربانی همان سیاستی خواهند شد که در ظاهر برای حفظ منافع خود اتخاذ کرده‌اند.


پیشنهادها:

 1.) تشکیل یک ائتلاف منطقه‌ای اطلاعاتی و امنیتی برای رصد تحرکات جهادی در افغانستان؛

 2.) تعلیق یا بازنگری در سیاست تعامل با طالبان بدون ضمانت‌های اجرایی و امنیتی مشخص؛

 3.) همکاری استراتژیک میان قدرت‌های منطقه‌ای برای جلوگیری از سوریه‌ای‌شدن افغانستان؛

 4.) افزایش فشار دیپلماتیک بر قدرت‌های غربی در سازمان ملل و نهادهای بین‌المللی برای شفاف‌سازی نقش‌شان در حمایت از گروه‌های تروریستی.

5.) تقویت و‌ حمایت مخالفین سیاسی و نظامی امارت طالب برای مهار و فشار امارت طالب در صورت سقوط ناگهانی امارت ‌ جایگزین خوبی برای دولت موقت می باشند.

 نویسنده : داکتر خالدین ضیایی رئیس اندیشکده گفتمان تعلیمی ملت افغانستان .

peg5z