اسماعیلخان در سال ۱۹۴۶ در ولسوالی شیندند ولایت هرات به دنیا آمد. دوران کودکیاش در فضای سنتی و روستایی غرب افغانستان سپری شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده افسری شد و به درجه کاپیتانی ارتش رسید. این تجربه، او را با ساختارهای رسمی قدرت آشنا کرد و زمینهساز ورودش به تحولات سیاسی و امنیتی کشور شد.
در سال ۱۹۷۹، هرات شاهد یکی از مهمترین قیامهای مردمی علیه حکومت کمونیستی تحت حمایت شوروی بود. اسماعیلخان به عنوان افسر ارتش، به این قیام پیوست و نقش فرماندهی در سازماندهی نیروهای مردمی ایفا کرد. هرچند قیام سرکوب شد، اما این رویداد به نقطه عطفی در زندگی او و آغاز مسیر مقاومت بدل گردید.
در دهه ۱۹۸۰، اسماعیلخان به صف مجاهدین پیوست و در غرب افغانستان به یکی از فرماندهان شاخص تبدیل شد. با بهرهگیری از جغرافیای کوهستانی و حمایت مردمی، ضربات سنگینی به نیروهای شوروی و حکومت کابل وارد کرد. پیروزیهای او در این دوره، شهرت «شیر هرات» را برایش به ارمغان آورد و اقتدار محلیاش را تثبیت کرد.
پس از سقوط حکومت کمونیستی در ۱۹۹۲، اسماعیلخان به عنوان والی هرات منصوب شد. او با ایجاد نظم اداری، تقویت زیرساختها و تعامل با نخبگان محلی، توانست ثبات نسبی را در منطقه برقرار کند. در سال ۱۹۹۵، طالبان به سمت هرات پیشروی کردند. اسماعیلخان با بسیج نیروهای مردمی توانست در نخستین حمله آنان را عقب براند، اما در پی خیانت یکی از فرماندهان محلی، طالبان موفق شدند شهر را تصرف کنند. او به ایران پناه برد، اما در سال ۱۹۹۷ هنگام بازگشت به افغانستان دستگیر و تا ۱۹۹۹ در زندان طالبان باقی ماند. فرار از زندان و بازگشت به صفوف مقاومت، نقطه عطفی در زندگینامه او بود.
با آغاز عملیات نظامی آمریکا در پی حملات ۱۱ سپتامبر، اسماعیلخان با حمایت جبهه متحد و همکاری ایران، نیروهای خود را سازماندهی کرد و در نوامبر ۲۰۰۱ هرات را آزاد ساخت. او بار دیگر والی شد و تا ۲۰۰۴ در این سمت باقی ماند. سپس به وزارت انرژی و آب در دولت حامد کرزی منصوب شد و تا سال ۲۰۱۳ در این مقام فعالیت کرد. این دوره، نشاندهنده گذار او از فرماندهی محلی به نقشآفرینی در ساختار دولت مرکزی بود.
در تابستان ۲۰۲۱، با پیشروی سریع طالبان، اسماعیلخان بار دیگر به هرات بازگشت و نیروهای مردمی را برای دفاع از شهر سازماندهی کرد. او با حضور در خطوط مقدم، تلاش کرد از سقوط شهر جلوگیری کند. با این حال، در اوت همان سال، هرات به دست طالبان افتاد. پس از مذاکراتی کوتاه، اسماعیلخان از میدان جنگ کنار رفت و به ایران مهاجرت کرد.
نقش اسماعیلخان را باید در سه بُعد تحلیل کرد. در بُعد نظامی، او نمونهای از فرماندهان محلی بود که با تکیه بر نیروی مردمی و شناخت دقیق از جغرافیا، توانست دو دهه در برابر طالبان مقاومت کند. در بُعد سیاسی، او همواره میان میدان جنگ و میز مذاکره در نوسان بود و به عنوان یک قدرت محلی در غرب افغانستان عمل میکرد. در بُعد منطقهای، روابط نزدیک او با ایران، بهویژه در دورههای مقاومت، نشاندهنده اهمیت پیوندهای فرامرزی در امنیت افغانستان است.
اسماعیلخان نماد یک نسل از رهبران افغانستانی است که زندگی خود را در جبهه مقاومت گذراندهاند. تجربه او در دو مقاومت تاریخی علیه طالبان، ترکیبی از شجاعت نظامی، مهارت سازماندهی و عقلانیت سیاسی را به نمایش گذاشت. بررسی زندگی و عملکرد او، درک دقیقتری از سازوکار قدرت، مقاومت و تعاملات محلی و منطقهای در افغانستان امروز ارائه میدهد درکی که برای آینده کشور نیز حیاتی است.