پنجشیر؛ گره‌گاه مشروعیت و بحران اقتدار طالبان

  • پنجشیر، این دره‌ی سرسبز و کوهستانی، بار دیگر در تاریخ معاصر افغانستان به کانون مقاومت و نماد ایستادگی در برابر استبداد بدل شده است. پس از بازگشت طالبان به قدرت در اوت ۲۰۲۱، این ولایت شاهد خشونت‌های گسترده، سرکوب قومی و تلاش برای حذف هویت فرهنگی خود بوده است.
  • بحران پنجشیر نه‌تنها چالشی برای مردم این منطقه، بلکه آزمونی برای مشروعیت سیاسی امارت طالبان در سطح ملی و بین‌المللی است. این مقاله با نگاهی تحلیلی، به بررسی ریشه‌های تاریخی، ابعاد فرهنگی، سیاسی و امنیتی بحران پنجشیر می‌پردازد و پیامدهای آن را در ساختار دولت‌سازی افغانستان واکاوی می‌کند.

پنجشیر؛ تاریخچه‌ای از مقاومت و ایستادگی

پنجشیر در دهه‌ی ۱۹۸۰ به سنگر اصلی احمدشاه مسعود در برابر ارتش سرخ شوروی تبدیل شد. این منطقه، با موقعیت جغرافیایی خاص خود، دروازه‌ی شمال کابل بود و بارها در برابر حملات سنگین مقاومت کرد. همین پیشینه، پنجشیر را به نماد استقلال‌طلبی و مقاومت ملی بدل ساخت. در دهه‌ی ۱۹۹۰ نیز، با قدرت‌گیری طالبان، پنجشیر آخرین سنگر آزادی در شمال‌شرق افغانستان باقی ماند. جبهه‌ی متحد ملی به رهبری احمدشاه مسعود از این منطقه هدایت می‌شد و تا زمان شهادت او در سپتامبر ۲۰۰۱، مانع سلطه کامل طالبان شد.

پس از سقوط کابل در اوت ۲۰۲۱، فرزند احمدشاه مسعود، احمد مسعود، رهبری «جبهه مقاومت ملی» را برعهده گرفت. طالبان در پاسخ، پنجشیر را به محاصره درآوردند و عملیات‌های نظامی گسترده‌ای برای سرکوب آن آغاز کردند. این اقدامات شامل قتل غیرنظامیان، آتش‌زدن خانه‌ها، کوچ اجباری خانواده‌ها و دعوت از گروه‌های تروریستی فراملی برای اشغال منطقه بود. این خشونت‌ها نه‌تنها نقض آشکار حقوق بشر بودند، بلکه نشان‌دهنده‌ی ناتوانی طالبان در مدیریت تنوع قومی و فرهنگی افغانستان نیز محسوب می‌شوند.

در کنار این خشونت‌ها، برخی نخبگان سیاسی جمهوریت پیشین، از جمله حلقات نزدیک به حامد کرزی، متهم به همدستی یا سکوت در برابر وضعیت پنجشیر هستند. این سکوت، شکاف‌های جدیدی در گفتمان سیاسی افغانستان ایجاد کرده و اعتماد ملی را به‌شدت تضعیف کرده است. پنجشیر، به‌عنوان نماد مقاومت، اکنون به نقطه‌ی تمرکز بحران مشروعیت طالبان بدل شده است.

 ابعاد فرهنگی و زبانی بحران پنجشیر

پنجشیر عمدتاً فارسی‌زبان است و به‌عنوان یکی از کانون‌های مهم فرهنگ دری شناخته می‌شود. طالبان که ریشه در پشتون‌والی و برتری‌طلبی زبانی–قومی دارند، این تنوع فرهنگی را تهدیدی علیه سیاست‌های یکدست‌سازی خود می‌دانند. حذف زبان فارسی از مکاتبات رسمی، محدودیت‌های رسانه‌ای و آموزشی، و بی‌توجهی به میراث فرهنگی پنجشیر، بخشی از سیاست‌های طالبان در این زمینه است.

فرهنگ پنجشیر بر پایه‌ی «مقاومت» شکل گرفته است؛ فرهنگی که در حافظه‌ی جمعی مردم منطقه به‌عنوان میراث احمدشاه مسعود نهادینه شده است. این فرهنگ، تضاد جدی با سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی طالبان دارد و همین امر منازعه را پیچیده‌تر می‌کند. طالبان، به‌جای گفت‌وگوی سیاسی، به ابزار خشونت متوسل شده‌اند و این رویکرد، نه‌تنها بحران را حل نکرده، بلکه آن را تعمیق کرده است.

در چنین شرایطی، حذف فرهنگی و زبانی پنجشیر، به‌عنوان بخشی از پروژه‌ی یکدست‌سازی قومی، نه‌تنها غیرقابل‌قبول است، بلکه زمینه‌ساز بازتولید خشونت و نفرت در نسل‌های آینده خواهد بود. این سیاست‌ها، مشروعیت طالبان را در میان اقوام غیرپشتون به‌شدت تضعیف کرده‌اند و مانع شکل‌گیری دولت فراگیر و ملی شده‌اند.

بحران مشروعیت سیاسی امارت طالبان

طالبان از ابتدا با رأی مردم به قدرت نرسیدند و هیچ فرآیند انتخاباتی یا همه‌پرسی برای مشروعیت‌بخشی به حکومت خود برگزار نکردند. مشروعیت آن‌ها نه از جامعه افغانستان، بلکه از توافق سیاسی–نظامی با ایالات متحده (توافق دوحه) سرچشمه می‌گیرد. مردم افغانستان، به‌ویژه زنان و اقلیت‌ها، نه‌تنها در ساختار قدرت جایی ندارند، بلکه به شکل هدفمند از حقوق اساسی خود محروم شده‌اند.

در چهار سال گذشته، طالبان بیش از ۱۲۵۰ تن – از جمله ۲۲۰ زن – را به‌صورت علنی شلاق زده‌اند و دست‌کم ده تن دیگر نیز در ولایات مختلف قصاص شده‌اند. این اقدامات، نه‌تنها نقض حقوق بشر هستند، بلکه نشان‌دهنده‌ی استفاده ابزاری از خشونت برای تثبیت قدرت‌اند. در چنین شرایطی، بحران مشروعیت داخلی طالبان به نقطه‌ی بحرانی رسیده است.

گزارش مؤسسه فرهنگی سیمرغ نیز تأکید دارد که طالبان با تکیه بر مشروعیت مذهبی، مشارکت سیاسی را سرکوب کرده‌اند و راه‌های دستیابی مردم به قدرت را مسدود ساخته‌اند. این رویکرد، در تضاد کامل با اصول حکمرانی مدرن است و زمینه‌ساز فروپاشی ساختار سیاسی در آینده خواهد بود.

پیامدهای منطقه‌ای و بین‌المللی بحران پنجشیر

ایران و تاجیکستان، به دلیل اشتراکات فرهنگی–زبانی با مردم پنجشیر، نگران آینده‌ی پاک‌سازی قومی در این منطقه‌اند. این نگرانی‌ها، در بیانیه‌های رسمی و مواضع دیپلماتیک دو کشور نیز بازتاب یافته‌اند. پاکستان، به‌عنوان حامی اصلی طالبان، در معادله پنجشیر نقش غیرمستقیم ایفا کرده و اکنون برای اصلاح خطای استراتژیک خود، به‌دنبال تقویت همکاری با مخالفین سیاسی امارت است.

قدرت‌های جهانی از جمله آمریکا و اتحادیه اروپا، به‌رغم نگرانی‌های حقوق بشری، تاکنون اقدام عملی برای توقف خشونت‌ها در پنجشیر انجام نداده‌اند. این بی‌عملی، نه‌تنها مشروعیت ادعایی آن‌ها در دفاع از حقوق بشر را زیر سؤال برده، بلکه زمینه‌ساز گسترش بحران در منطقه شده است.

گزارش مؤسسه مطالعات راهبردی شرق هشدار می‌دهد که درگیری در پنجشیر می‌تواند به جنگی فراگیر در افغانستان تبدیل شود و گروه‌هایی مانند داعش و القاعده را نیز وارد معرکه کند. این وضعیت، تهدیدی جدی برای امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی محسوب می‌شود.

توصیه‌های راهبردی برای خروج از بحران

۱. ایجاد عدالت انتقالی از طریق دادگاه‌های مردمی یا بین‌المللی برای رسیدگی به جنایات جنگی در پنجشیر
۲. بازسازی اعتماد ملی با شمولیت همه‌ی اقوام و زبان‌ها در ساختار سیاسی افغانستان
۳. به‌رسمیت شناختن زبان و فرهنگ فارسی–دری به‌عنوان بخش جدایی‌ناپذیر هویت ملی
۴. تمرکز بر گفت‌وگوی سیاسی و عدالت اجتماعی به‌جای سرکوب نظامی
۵. فشار دیپلماتیک جامعه جهانی بر طالبان برای توقف پاک‌سازی قومی
۶. هماهنگی کشورهای اسلامی برای مهار امارت طالبان در چارچوب دفاع از کرامت ملت مظلوم مسلمان

پنجشیر، بیش از آن‌که یک منطقه جغرافیایی باشد، نماد بحران دولت‌سازی در افغانستان است. تداوم خشونت علیه مردم این ولایت، نه‌تنها خطر فروپاشی وحدت ملی را در پی دارد، بلکه زمینه‌ساز مداخلات خارجی و بازتولید چرخه‌های طولانی‌مدت خشونت خواهد شد. آینده‌ی افغانستان، در گرو پذیرش تنوع فرهنگی، ایجاد عدالت اجتماعی و بازسازی اعتماد ملی است. بدون تحقق این اصول، هیچ قدرتی حتی امارت طالبان، توانایی حفظ ثبات پایدار را نخواهد داشت.

  • دکتر خالدین ضیایی؛ رئیس اندیشکده تعلیمی ملت افغانستان
peg5z