طالبان، قمار با خون برادر

مکانت، هیبت و کرامت ملت و دولت پاکستان پس از جنگ و حملات غافلگیرانه امارت طالبان

درگیری اخیر میان طالبان افغانستان و دولت پاکستان، نه جنگی ملی است، نه دفاعی، و نه مرتبط با منافع مردم افغانستان یا پاکستان. این نزاع، در اصل، تقابل ایدئولوژیک و امنیتی میان یک گروه تروریستی و دولتی است که سال‌ها از همین گروه حمایت کرده بود.

طالبان، با حمله به مرز تورخم و لگدمال کردن بیرق پاکستان، نه‌تنها به نمادهای ملی یک کشور توهین کردند، بلکه هیبت و کرامت منطقه‌ای و بین‌المللی آن را نیز زیر سؤال بردند.

 این اقدام، نه از سر قدرت، بلکه از سر بی‌پروایی و بی‌مسئولیتی گروهی است که حاضر است برای حمایت از همتای پاکستانی خود، تحریک طالبان پاکستان، افغانستان و مردمش را قربانی کند. آنچه در تورخم رخ داد، نه دفاع از خاک بود و نه پاسداری از استقلال؛ بلکه یک اهانت تاریخی بود که در حافظه ملت پاکستان باقی خواهد ماند.

انداختن بیرق بر زمین و لگدمال کردن آن، یعنی لکه‌دار ساختن کرامت، هیبت، عزت و جایگاه یک دولت و یک ملت با خون. این تصویر، در گذرگاه دوستی تورخم، بی‌تردید در ذهن نسل‌های آینده پاکستان حک خواهد شد و به حافظه تاریخی این ملت بدل خواهد گشت. هرگز قابل فراموشی نخواهد بود. همان‌گونه که ایرانیان از بزرگان خود می‌پرسند چگونه شاه صفوی به‌دست افغانان از تخت قدرت به زمین کشیده شد، دریغا که امروز امارت طالبان نامشروع، چنین اهانتی را به کشوری روا می‌دارد که از میان پنجاه‌وچهار کشور اسلامی، تنها آن است که سلاح هسته‌ای بازدارنده دارد.

آن‌ها کشوری و مردمی را تحقیر می‌کنند که ارتش آن در رده نهم ارتش‌های جهان قرار دارد. کشوری را که جمعیتی در حدود دویست‌وشصت میلیون نفر دارد. کشوری را که در جنگ چهارروزه علیه هند به پیروزی رسید. و نهایتاً، همان کشوری را توهین می‌کنند که چهل سال به طالبان پناه داد و نان داد. آن‌ها را به قدرت سیاسی در افغانستان رساند و همچون حاکمانی مطلق در آن کشور ظاهر ساخت.

اگر ارتش پاکستان، پس از این اهانت و تحقیر بی‌سابقه، دوباره راه معامله و باج‌دادن در پیش گیرد، و این حقارت تاریخی و ننگ بین‌المللی را — که از سوی یک گروه تروریستی و نه یک دولت مشروع وارد شده — بپذیرد و با طالبان به صلح تن دهد و به خواسته‌های آنان پاسخ مثبت بدهد، در حقیقت، خود قبر خویش و ملت خویش را با دستان خود خواهد کند.

بدیهی است که این امر، شک و پرسش مقام‌ها در عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه را برمی‌انگیزد. اگر دولت و مقامات نظامی پاکستان، در برابر یک گروه تروریستی بدوی و جاهل — که خود را طالبان می‌نامد — نتوانند از مرز، خاک، افراد و بیرق خویش دفاع کنند، و کرامت، هیبت و جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی‌شان زیر سؤال رود، چگونه می‌توان از آن‌ها انتظار داشت در برابر اسرائیل — به‌عنوان یک دولت و ارتش باتجربه — از ما دفاع یا حمایت کنند؟

در این‌جا، طالبان تنها به افراد، پایگاه‌های نظامی، مردم بی‌دفاع و بیرق پاکستان ضربه نزده‌اند. بلکه جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی دولت و ملت پاکستان را نزد دوستان و دشمنان آن کشور نیز مخدوش کرده‌اند.

خواهیم یا نخواهیم، نسل جدید و ملت غیور و قهرمان پاکستان، هرگز این اهانت تاریخی را نخواهند پذیرفت. آنان، قطعاً برای سربازان زخمی و شهدا، و برای بیرق به‌زمین‌افتاده کشورشان، انتقام خواهند گرفت. بیرق پاکستان را از گل و خون و خاک برمی‌دارند. عزت، هیبت و جایگاه ملت و دولت خود را با قطعیت و اراده، دوباره بازخواهند گرداند. جایگاه خویش را به‌عنوان یک ملت بزرگ و دولتی قدرتمند، بازپس خواهند گرفت.

  • دکتر خالدین ضیایی؛ رئیس اندیشکده تعلیمی ملت افغانستان
peg5z