پشتیبانی فرامرزی؛ بررسی روابط دیرینه طالبان افغانستان با تحریک طالبان پاکستان

در روزهایی که منطقه جنوب آسیا با بحران‌های امنیتی فزاینده روبه‌روست، گزارش تازه‌ای از روزنامه «پاکستان تودی» توجه تحلیل‌گران را به خود جلب کرده است. این گزارش مدعی است که طالبان افغانستان به‌طور منظم از تحریک طالبان پاکستان (TTP) حمایت مالی و نظامی می‌کند. 

بر اساس ادعای این روزنامه، ماهانه حدود سه میلیون افغانی، معادل ۴۳ هزار دالر، به خانواده نور ولی مسعود، رهبر تحریک طالبان پاکستان، پرداخت می‌شود. این مبلغ، به‌گفتهٔ منابع پاکستانی، صرف خرید سلاح، ایجاد زیرساخت‌های نظامی و سازماندهی حملات علیه خاک پاکستان می‌شود.

در همین گزارش آمده است که طالبان افغانستان در ولایت‌های کنر، ننگرهار، پکتیکا و خوست، پناهگاه‌هایی برای جنگجویان تحریک طالبان پاکستان فراهم کرده‌اند. این مراکز، به‌عنوان پایگاه‌های جذب نیرو، آموزش نظامی و سازماندهی حملات فرامرزی عمل می‌کنند. چنین ادعاهایی، اگر صحت داشته باشند، نشان‌دهنده استمرار روابط پنهان و هدفمند میان دو گروه هستند؛ روابطی که نه‌تنها امنیت ملی پاکستان را تهدید می‌کند، بلکه افغانستان را نیز در موقعیتی پیچیده و پرهزینه قرار می‌دهد.

با وجود رد رسمی این ادعاها از سوی طالبان افغانستان، سابقه روابط میان طالبان افغانستان و تحریک طالبان پاکستان، به‌ویژه در دو دهه گذشته، نشان می‌دهد که این پیوندها ریشه‌دارتر از آن‌اند که با یک بیانیه تکذیب شوند. طالبان افغانستان و تحریک طالبان پاکستان، هرچند در جغرافیا و ساختار سیاسی متفاوت‌اند، در مبانی فکری، اهداف نظامی و دشمن مشترک هم‌پوشانی دارند. هر دو گروه، از آموزه‌های دیوبندی و سلفی تأثیر پذیرفته‌اند و در برابر دولت‌های مرکزی، به‌ویژه در پاکستان، موضعی شورشی و مسلحانه دارند.

برای درک عمق این روابط، باید به گذشته بازگشت. در دههٔ ۱۳۷۰ خورشیدی، زمانی که طالبان برای نخستین‌بار در افغانستان قدرت گرفتند، پاکستان به مهم‌ترین حامی آنان تبدیل شد. این کشور با پشتیبانی مالی، نظامی و آموزشی، نقش کلیدی در قدرت‌گیری طالبان و تشکیل تحریک طالبان افغانستان ایفا کرد.

جنرال پرویز مشرف، رئیس‌جمهور پیشین پاکستان، در مصاحبه‌ای رسمی اعلام کرد که حمایت از طالبان با منافع ملی پاکستان هم‌راستا بوده است. در آن زمان، طالبان افغانستان از خاک پاکستان به‌عنوان پناهگاه و پایگاه عملیاتی استفاده می‌کردند، و در مقابل، پاکستان نیز طالبان را ابزاری برای تحقق راهبرد «عمق استراتژیک» خود در افغانستان می‌دانست.

تحریک طالبان پاکستان، در واقع از دل همین روابط و تعاملات بیرون آمد. این گروه، متشکل از شورشیان پشتون‌تبار، در مناطق قبایلی پاکستان فعال و به‌سرعت به یکی از خطرناک‌ترین گروه‌های تروریستی منطقه تبدیل شد. در دوره جنگ با نیروهای ناتو، تحریک طالبان پاکستان به‌عنوان متحد غیررسمی طالبان افغانستان عمل کرد و از حمایت لجستیکی آنان بهره‌مند شد. گزارش‌های سازمان ملل نیز تأیید کرده‌اند که طالبان افغانستان نه‌تنها پناهگاه، بلکه آموزش، منابع مالی و حتی نیروهای انسانی در اختیار TTP قرار داده‌اند.

با خروج نیروهای خارجی از افغانستان و تسلط طالبان بر کابل در سال ۲۰۲۱، این همکاری‌ها شکل علنی‌تری به خود گرفتند. گزارش تحلیلی سازمان ملل در سال ۲۰۲۴ نشان داد که بیش از ۶۰۰ حمله از خاک افغانستان علیه پاکستان انجام شده است، و تحریک طالبان پاکستان اکنون بزرگ‌ترین گروه شورشی فعال در افغانستان محسوب می‌شود. این آمار، اگرچه از سوی طالبان رد شده، اما با شواهد میدانی و گزارش‌های نهادهای اطلاعاتی منطقه هم‌خوانی دارد. حتی برخی منابع امنیتی پاکستانی مدعی‌اند که رهبران تحریک طالبان پاکستان در کابل و جلال‌آباد آزادانه رفت‌وآمد می‌کنند.

طالبان افغانستان، در واکنش به این اتهامات، همواره تأکید کرده‌اند که مشکلات داخلی پاکستان باید در همان کشور حل شود و آنان در امور داخلی همسایه دخالت نمی‌کنند. با این حال، هم‌پوشانی ایدئولوژیک، سابقه همکاری نظامی، و روابط قومی میان رهبران دو گروه، این ردیه‌ها را با تردید مواجه کرده است. در واقع، طالبان افغانستان با وجود انکار رسمی، در عمل روابط دیرینه و پیچیده‌ای با تحریک طالبان پاکستان دارند. این روابط، از وابستگی تاریخی تا همکاری‌های تاکتیکی، نشان‌دهنده پیوندی است که به‌راحتی قابل انکار نیست.

اگر ادعاهای اخیر صحت داشته باشند، افغانستانِ تحت سلطه طالبان نه‌تنها با بحران داخلی مواجه است، بلکه به بستری برای گسترش خشونت در منطقه تبدیل شده است. چنین وضعیتی، نیازمند بازنگری جدی در سیاست‌های منطقه‌ای، تقویت نظارت بین‌المللی، و گفت‌وگوی صادقانه میان کشورهای همسایه است.

طالبان، اگر خواهان مشروعیت بین‌المللی‌اند، باید نشان دهند که از خشونت فرامرزی فاصله گرفته‌اند و به ثبات منطقه‌ای پایبندند. در غیر این صورت، افغانستان ممکن است به میدان رقابت‌های نیابتی و خشونت‌های بی‌پایان بدل شود؛ وضعیتی که نه به سود مردم افغانستان است، نه به سود همسایگان آن.

  • دکتر خالدین ضیایی؛ رئیس اندیشکده تعلیمی ملت افغانستان
peg5z