توافقنامه دوحه میان ایالات متحده آمریکا و گروه طالبان در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰، نقطه عطفی در تحولات ژئوپلیتیکی افغانستان بود که بدون مشارکت دولت مشروع و گروههای اجتماعی و سیاسی کشور، به امضا رسید. این توافقنامه، بهجای ایجاد صلح پایدار، مشروعیت بینالمللی را به یک گروه افراطی مسلح اعطا کرد و زمینهساز سقوط دولت جمهوری اسلامی افغانستان در اوت ۲۰۲۱ شد. در نتیجه، طالبان بدون مقاومت قابل توجهی وارد کابل شدند و ساختار سیاسی مبتنی بر جمهوریت را برچیدند. آنها نظامی بسته، غیردموکراتیک و قوممحور را جایگزین کردند که بر پایه قرائت خاصی از شریعت اسلامی بنا شده است.
مفاد توافقنامه شامل تعهد طالبان به قطع رابطه با گروههای تروریستی، تضمین عدم استفاده از خاک افغانستان علیه منافع آمریکا، خروج کامل نیروهای خارجی، آغاز گفتوگوهای بینالافغانی و آزادی زندانیان بود. با این حال، نبود سازوکار نظارتی و تعهدات الزامآور باعث شد طالبان به بسیاری از این مفاد پایبند نمانند. در نتیجه، گروههایی مانند داعش خراسان و القاعده فعالیت خود را گسترش دادند و افغانستان بار دیگر به پناهگاه امن افراطگرایی بدل شد.
در چهار سال گذشته، افغانستان شاهد سرکوب سیستماتیک زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی بوده است. حقوق ابتدایی زنان و دختران از جمله آموزش، کار و آزادیهای اجتماعی سلب شده و هزاران مکتب ملکی تعطیل یا به مدارس دینی با محتوای افراطی تبدیل شدهاند. اقوامی چون هزارهها، تاجیکها، ازبکها و سایر اقلیتها بهزور از خانههای خود رانده شدهاند و زمینهایشان توسط طالبان مصادره و به افراد وابسته واگذار شده است. ممنوعیت آموزش دختران، بستن دانشگاهها و اخراج اساتید، موجب فروپاشی نظام آموزشی و علمی کشور شده و مهاجرت گسترده نخبگان، بحران انسانی، بیکاری و گرسنگی ساختاری را تشدید کرده است.
پیامدهای این وضعیت تنها محدود به داخل افغانستان نیست. گروههای افراطی از خاک افغانستان برای تهدید ثبات کشورهای آسیای مرکزی استفاده میکنند و روابط طالبان با ایران و پاکستان نیز دچار تنش شده است. نزاعهای مرزی، اختلافات قومی و تحریک طالبان پاکستان به حملات داخلی، امنیت منطقه را به خطر انداختهاند. همچنین، افغانستان تحت کنترل طالبان مانعی جدی در مسیر پروژههای منطقهای مانند تاپی، کریدور خزر تا هند و ابتکار کمربند-راه چین شده است، چراکه بیثباتی امنیتی و نبود دولت مشروع مانع سرمایهگذاری و توسعه زیرساختی شده است.
در مجموع، توافقنامه دوحه نهتنها صلح نیاورد، بلکه افغانستان را به سیاهچالهای سیاسی، امنیتی و انسانی سوق داد. سلطه طالبان نهادهای مدنی را نابود کرده، تنوع قومی و فرهنگی را حذف نموده و تهدیدی جدی برای منطقه و جهان ایجاد کرده است. افغانستان امروز، نهتنها میدان تاختوتاز بنیادگرایی، بلکه تهدیدی ژرف برای نظم جهانی است. برای خروج از این بحران، جامعه جهانی باید سیاست تعامل با طالبان را بازنگری کند، از نیروهای دموکراتیک و مدنی حمایت نماید، نقشه راهی برای دولت فراگیر تدوین کند، بر رعایت حقوق بشر فشار آورد و همکاری منطقهای برای مهار افراطگرایی را تقویت کند. همچنین، باید از تعامل رسمی با حکومت غیرمشروع طالبان جلوگیری شود، جنایات آنان مستندسازی و در دادگاههای بینالمللی پیگیری گردد، جبهه سیاسی واحدی از نیروهای دموکرات و قومی شکل گیرد، مکاتب دخترانه و نهادهای مدنی بازگشایی شوند، جنبشهای مقاومت مردمی حمایت شوند و نظارت بر مرزها برای جلوگیری از صدور تروریسم به منطقه و جهان افزایش یابد.
- دکتر خالدین ضیایی
دیدگاه خود را بنویسید