در یک تحلیل علمی و انتقادی، دکتر خالدین ضیایی، رئیس اندیشکده تعلیمی ملت افغانستان، توافق‌نامه دوحه میان ایالات متحده و گروه طالبان را نقطه آغاز بحران ساختاری جدیدی در افغانستان دانسته است. به باور وی، این توافق‌نامه که در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ بدون حضور دولت مشروع افغانستان امضا شد، زمینه‌ساز بازگشت طالبان به قدرت و سقوط دولت جمهوری اسلامی در اوت ۲۰۲۱ گردید.

دکتر ضیایی در این تحلیل، توافق‌نامه دوحه را فاقد سازوکار نظارتی مؤثر و تعهدات الزام‌آور ارزیابی کرده و تأکید می‌کند که طالبان به بسیاری از مفاد آن، از جمله قطع رابطه با گروه‌های تروریستی و آغاز گفت‌وگوهای بین‌الافغانی، پایبند نمانده‌اند. وی معتقد است که این توافق، عملاً به مشروعیت‌بخشی بین‌المللی به یک گروه افراطی مسلح انجامیده و پیامدهای آن در چهار سال گذشته، افغانستان را به‌سوی فروپاشی سیاسی، اجتماعی و امنیتی سوق داده است.

در بخش سیاسی، تحلیل دکتر ضیایی نشان می‌دهد که با خروج نیروهای خارجی، طالبان به‌سرعت ولایات را تصرف کرده و ساختار جمهوریت را برچیده‌اند. نظام جدید، بسته، غیردموکراتیک و قوم‌محور است که بر پایه قرائت خاصی از شریعت اسلامی بنا شده و نهادهای مدنی و دولتی را از میان برده است. هم‌زمان، گروه‌های تروریستی مانند داعش خراسان و القاعده فعالیت خود را گسترش داده‌اند و خاک افغانستان بار دیگر به پناهگاه امن افراط‌گرایی بدل شده است.

در حوزه اجتماعی، دکتر ضیایی به سرکوب سیستماتیک زنان و اقلیت‌ها اشاره می‌کند. به گفته وی، طالبان با ممنوعیت آموزش دختران، تعطیلی هزاران مکتب ملکی، اخراج معلمان زن و تبدیل مدارس دولتی به مراکز دینی افراطی، نظام آموزشی کشور را نابود کرده‌اند. همچنین، اقلیت‌های قومی مانند هزاره‌ها، تاجیک‌ها و ازبک‌ها با کوچ اجباری، غصب زمین و اموال مواجه شده‌اند. در ولایاتی چون دایکندی، بامیان، پنجشیر و تخار، غصب گسترده دارایی‌ها توسط فرماندهان طالبان صورت گرفته است.

دکتر ضیایی همچنین به بحران مهاجرت و فرار مغزها اشاره کرده و می‌گوید که بیش از یک میلیون نفر از کشور گریخته‌اند و افغانستان با بیکاری گسترده، گرسنگی ساختاری و افول نهاد علم مواجه است.

در سطح منطقه‌ای، تحلیل وی نشان می‌دهد که گروه‌های افراطی از خاک افغانستان برای تهدید ثبات کشورهای آسیای مرکزی استفاده می‌کنند. روابط طالبان با ایران و پاکستان نیز متشنج شده و نزاع‌های مرزی، به‌ویژه بر سر حق‌آبه هیرمند، افزایش یافته‌اند. بی‌ثباتی امنیتی و نبود دولت مشروع، مانعی جدی در مسیر پروژه‌های منطقه‌ای مانند تاپی و ابتکار کمربند-راه چین ایجاد کرده است.

در جمع‌بندی این تحلیل، دکتر ضیایی تأکید می‌کند که توافق‌نامه دوحه نه‌تنها صلح پایدار را به افغانستان بازنگرداند، بلکه کشور را به‌سمت سیاه‌چاله سیاسی، امنیتی و انسانی سوق داد. وی حاکمیت چهار ساله طالبان را عامل تخریب نهادهای اجتماعی، انحطاط بافت فرهنگی و تهدیدی برای نظم منطقه‌ای و جهانی می‌داند.

در پایان، دکتر ضیایی مجموعه‌ای از پیشنهادات راهبردی را مطرح می‌کند که شامل بازنگری سیاست‌های بین‌المللی در قبال طالبان، حمایت از نیروهای دموکراتیک، تدوین نقشه راه برای دولت فراگیر، اعمال فشار حقوق بشری، مستندسازی جنایات طالبان، حمایت از جنبش‌های مقاومت مردمی و نظارت بر مرزها برای جلوگیری از صدور تروریسم است.